گفتگوی قرآن پژوهانه با استاد خرمشاهی (2)
سید مجتبی مجاهدیان و علیرضا کمالی
جناب استاد خرمشاهی! لطفاً دربارة دانشنامة قرآن و قرآنپژوهی» و اهداف شما در آن اثر توضیحاتی بفرمایید.
از توجهی که به این کتاب دارید، سپاسگزارم. این کتاب هم به مسائل درون قرآنی میپردازد، هم برون قرآنی و در عین حال مربوط به قرآن است و به همین زودی یک دهه از انتشار چاپ اول آن گذشته؛ چاپ دوم آن هم کلاً تمام شده و حتی یک نسخه هم از بازار کتاب نمیتوان تهیه کرد. تجدید چاپ آن هم با این گرانی سرسامآور کاغذ، و با توجه به فاصلهای که چاپ جدید با دو چاپ پیشین دارد و همة تعرفهها و مواد و مصالح چاپ گرانتر شده، احتمالاً قیمت کتاب را سه برابر چاپ اول خواهد کرد. این مرجع مانند اغلب مرجعها، چند و چندین سال طول کشید تا برای اهل کتاب و دوستداران معارف قرآنی شناخته شد. امیدوارم صاحب قرآن، خودش فرج و فتوحی در کار فرو بستة ما پدید آورد.
امروزه چندین دانشنامه قرآنی داریم. یکی را مرکز فرهنگ و معارف قرآن در قم تدوین و منتشر میکند که اثر ماندگار و ارزشمندی است. امیدوارم فاصلة انتشار جلدهای آن کمتر و در مجموع سرعت کار بیشتر شود. یک اثر هم پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی در دست تدوین دارد که بیش از 5 سال از تأسیس و تدوین آن میگذرد. احتمالاً به صورت موضوعی، یا موضوعی ـ الفبایی خواهد بود. سرپرست آن، مانند دانشنامة امام علی(ع)» حجتالاسلام و المسلمین علی اکبر رشاد است. یک اثر 26 جلدی هم به انگلیسی در هند تدوین و طبع یافته است. انتشارات راتلیج در سال 2006 دانشنامة قرآن» (یک جلدی به انگلیسی) انتشار داده است. این دانشنامه اثری ارزشمند است و دیدگاه نویسندگان غیرمسلمان آن هم به دیدگاه قرآنپژوهان مسلمان (که تعداد آنان هم در این اثر بسیار است). نزدیک است و حتی مقالة وحی را عمدتاً از نظرگاه سنتی اسلامی نوشتهاند. دانشگاه کیمبریج هم یک مرجع دانشنامهوار قرآنی انتشار داده است که هنوز هم به دستم نرسیده، ولی میتوان امیدوار بود که اثر قابل توجهی است؛ اما پس از این مقدمات کوتاه و لازم، برگردیم به معرفی دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی». در ابتدا نظر من تألیف اثری کوتاهتر بود، به قول انگلیسیها مرجعی سریعالجواب و پر مدخل، اما با مقالات کوتاه. سپس که پیش رفتم و جمعی از کوشاترین قرآنپژوهان جوان هم از سر عشق به قرآن و معارف قرآنی دعوت مرا پاسخ گفتند، این اثر از یک جلد به دو جلد مفصل دو ستونی با حروفنگاری نسبتاً ریز فرا رفت. در این دانشنامه ذیل هر مقاله نام نویسنده و کتابشناسی جمع و جوری آمده و تعداد مقالات 3600 فقره است. اینک برای عرض تشکر از همکاران این اثر نامشان را با رشتة تخصص هر یک ـ یعنی رشتهای که در آن زمینه مقاله نوشتهاند ـ به ترتیب الفبایی یاد میکنم:
1ـ آژیر، حمید رضا (بلاغت و نحو قرآن و قرآنپژوهی و قرآنپژوهان مشهد)
2ـ انصاری، مسعود (مفاهیم قرآنی، تفسیر و مفسران اهل سنت)
3ـ ایازی، حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدعلی (تفسیر و مفسران شیعه)
4ـ بصیر مژدهی، سامیه (قرآن و ادب فارسی)
5ـ جهانبخش، جویا (زندگینامه، بعضی تفسیرها و کتابها)
6ـ حاجی میرزایی، فرزاد (معرفی کتابهای قرآنی و علوم قرآنی)
7ـ خرمشاهی، بهاءالدین (فرهنگآفرینی قرآن و اغلب زمینهها)
8ـ خرمشاهی، قوامالدین (اعلام قرآن، معرفی سورهها)
9ـ رادفر، دکتر ابوالقاسم (ترجمه و ترجمههای قرآن)
10ـ سرمدی، دکتر محمود (وجوه و نظایر، کلمات کلیدی قرآن)
11ـ سیدعرب، حسن (خاورشناسان قرآنپژوه)
12ـ شهیدی صالحی عبدالحسین (زندگینامهها، بعضی تفسیرها)
13ـ فعال عراقی، حسین (زندگینامه)
14ـ مختاری، مهندس سیامک (زندگینامهها)
15ـ معینی، محسن (مفاهیم قرآنی، آیههای عنواندار، زندگینامهها)
16ـ ناجی، دکترحامد (اسماءالله، فقه قرآن)
17ـ هاشم زاده، محمدعلی (کتابشناسی موضوعی، که برای نخستین بار در اینگونه مرجعها ظاهر شده است)
محتویات دانشنامه را هم با ذکر دو ـ سه مثال از هر مقوله با نهایت اختصار یاد میکنم:
1ـ اعلام قرآنی، الف) اعلام تاریخی اعم از مثبت مانند یکایک پیامبران الهی یا نیکانی چون لقمان، ذوالقرنین وکسانی که اشاره و تلمیحی به آنها هست مانند خضر، حضرت ابوطالب و حضرت حمزه. نیز ن، اعم از آنکه اشارة صریح به آنها باشد مانند نساءالنبی، یا اشارة پوشیده مانند آسیه، هاجر، ساره، و حضرت صدیقة کبری فاطمة زهرا(س) یا شخصیتهای منفی مانند فرعون، قارون، هامان و شخصیتهای واقعی غیرمادی و فراتاریخی مانند جبرئیل و میکائیل و دیگر فرشتگان ـ ذیل عنوان کلی ـ همچنین اعلام از قصص (غیر از پیامبران) مانند کشتی نوح، جودی، زلیخا، بنیامین. ب) اعلام جغرافیایی، مانند: مدینه و مکه و مدین.
2ـ احکام قرآن (فقه القرآن/ آیات الاحکام) مانند وضو، تیمّم، تهجّد.
3ـ سورههای قرآن (همه در یکجا با آوردن لفظ سوره بر سر نام هر یک)
4ـ آیههای نامدار: (آیة نور، آیة الکرسی و نزدیک به یکصد مورد دیگر)
5ـ اصطلاحات و تلمیحات ادبی، (مانند نار، ابراهیم، حکمت لقمان)
6ـ اخلاق قرآنی: اعم از اخلاق حمیده، مانند رحم، احسان، تواضع، و اخلاق رذیله مانند: طمع، بخل، ریا.
7ـ کلمات کلیدی، یا وجوه و نظایر؛ یعنی شرح کلماتی که به یک لفظ و دارای چند معنیاند.
8 ـ موجودات قدسی یا امور غیبی و قدسی، مانند: آخرت، قیامت، معاد، اعراف، جن، شقالقمر.
9ـ اقوام و طوایف، مانند: مهاجران، انصار، بنی امیه، قریش.
10ـ ادیان و مذاهب و فرقهها و مکتبها: اسلام، یهودیت، مسیحیت/ نصاری، صابئین، شیعه، معتزله، خوارج، . مکتب تفکیک.
11ـ وقایع تاریخی، مانند: یکایک غزوات، صلح حدیبیه، افک، محنة.
12ـ علوم و فنون قرآنی: علم مکی / مدنی، اسباب / شأن نزول، تحریف ناپذیری قرآن، ترجمة قرآن، چاپ قرآن.
13ـ فرهنگ آفرینی قرآن: شامل مقالهای به همین نام، قرآن و ادب عرب، قرآن و ادب فارسی، شعر معاصر فارسی و قرآن، حافظ و قرآن، مثنوی / مولوی و قرآن . .
14ـ قرآنپژوهی: معرفی تحقیقات و آثار و کتب قرآنپژوهی از جمله معرفی حدود 300 تفسیر مهم شیعی و متعلق به اهل سنت، کتابشناسی موضوعی قرآنی؛ فیالمثل کتابشناسی فرهنگی، یا ناسخ و منسوخ، و حتی کتابشناسی کتابشناسیهای قرآنی. .
15ـ قرآنپژوهان: در رأس همه معرفی چهارده معصوم(ع) خلفای راشدین، صحابة قرآن شناس، و معرفی حدود یکهزار تن از قرآنپژوهان در طول تاریخ 1400 سالة قرآن و قرآنپژوهی؛ از جمله بیش از 200 زندگینامه خود نوشت، یعنی به قلم خود قرآنپژوهان در معرفی خود و آثار و تحقیقات قرآنیشان، که میتوان گفت سندیت فرهنگی دارد، مانند زندگینامه خودنوشت شادروان آیت الله سیدعلی کمالی دزفولی، یا روانشاد دکتر سیدجلال الدین مجتبوی و بسیاری دیگر.
16ـ قواعد و عبارتهای معروف نظیر: القرآن یفسّر بعضه بعضاً: ایّاک اعنی و اسمعی یا جاره (که ابن عباس گفته است قرآن به این شیوه نازل شده است) من خوطب به، احرف سبعة، استثنا (گفتن انشاءالله) ، استرجاع (گفتن انالله و انا الیه راجعون) شجرة ملعونه در قرآن، قاب قوسین و دهها اصطلاح دیگر.
17ـ قرآن و هنر: با معرفی بیش از دویست قرآن خطی نفیس (هر یک در مقالهای مستقل)، معرفی قرآنهای هنری و تاریخی، مانند قرآن عقیق [به خط کوفی تکامل یافته و نقطه و نشاندار، که امروزه برای ما به آسانی قابل خواندن است، اثر استاد بهرام سالکی]، قرآن نگل در کردستان، خط و خوشنویسی قرآن، نرم افزارهای قرآنی، خوشخوانیهای قرآن، موسیقی و قرآن.
ـ نهادهای قرآنی، از جمله معرفی دارالقرآنها، دارالحُفاّظ، مجالس درس تفسیر قرآن، ناشران قرآنی.
19ـ بلاغت و نحو قرآن (نظیر فعل، فاعل، مسند و مسندالیه و نکات نحوی و بلاغی قرآن).
امیدوارم خوانندگان فرهیختة این مصاحبه را خسته نکرده باشم! نکتة آخر اینکه این اثر نه فقط مرجع اولیهای برای قرآنپژوهان است، بلکه چون زبان و بیانش تخصصی نیست، همة دوستداران معارف قرآنی را به کار میآید. دعا بفرمایید نشر دوستان» موفق به تجدید چاپ (چاپ سوم) این اثر بشود.
یکی از مسایل بنیادین در حوزه قرآنپژوهی، تفسیر صحیح وحی» میباشد. همانگونه که مستحضرید در غرب به علل مختلف، نوعاً تفسیری متفاوت از وحی ارائه میشود؛ شاید هم در آن فضای معرفتی، گریزی از اینگونه برداشتها نسبت به وحی نباشد، اما متأسفانه برخی پژوهشگران مسلمان نیز به چنین تفاسیری روی میآورند و وحی را تجربه دینی، عرفانی و حتی از جنس الهام شاعرانه و مانند آن قلمداد میکنند! نظر حضرتعالی در این باره چیست؟
حق با شماست، امان از بیپروایی و بیمحابایی تجددگرایان مسلمان در تفسیرهای طبیعتگرایانه و علمگرایانه از وحی. اینان وقتی وحی را مانند پدیدهای طبیعی تفسیر میکنند و ذهن و زبان و ضمیر و زندگی حضرت رسول(ص) و زمانه و زمینه نزول وحی را در تکوین آن دخیل میانگارند، معنای نبوت را هم دگرگون میکنند. علمیسازی وحی، خواسته، ناخواسته به انکار آن منتهی میشود؛ زیرا اگر وحی چنانکه در قرآن دهها آیه دربارة آن هست، الهی و از جهان غیب و قدس نباشد، دیگر وحی نخواهد بود. زیرا با آن تفسیر فقط این باقی خواهد ماند که العیاذبالله حضرت خودش به خودش وحی بفرستد! آنچه غیبی و قدسی است موضوع ایمان (یا انکار) قرار میگیرد، نه استدلال علمی. از وحی مهمتر، وجود باریتعالی است، که اکثر قریب به اتفاق مؤمنان به آن باور قلبی دارند، نه استدلال علمی. اینان از طبیعت که در سراسر قرآن، الهی نگریسته میشود، میکوشند فرعی الهیات طبیعی (عقل/ علمی) بسازند. وحی اخص از تجربة دینی است؛ هر وحیای تجربة دینی، بلکه اوج آن است، اما عکس آن درست نیست که هر تجربة دینی، وحی باشد، یا به تکوین وحی منتهی شود. از سوی دیگر کسانی که قرآن را العیاذبالله فرآورد ذهن و زبان پیامبر(ص) میدانند، تفسیرشان چه بسیار تناقض و پیامد منفی دارد. اولین تناقض این است که همین کتاب که آنها اثر طبع و تقرب حضرت رسول(ص) میدانند، به بانگ بلند خود میگوید که کلام الهی است. یکی از پیامدهای منفیاش این است که اگر وحی، بشری انگاشته شود، رسالت الهی آورندة آن هم بشری میشود و در این صورت هم نبوت و هم کل ما جاء به النبی» معانی قدسی و ایمانی خود را آنگونه که در مذهب رسمی یا ارتدوکسی اسلامی هست، از دست میدهند. دیگر آنکه فرق بین نبی و متنبّی» از میان بر میخیزد؛ یعنی هر مدعی دروغین نبوت خود یا پیروانش ادعا میکنند که کمال قرب عرفانی را با خداوند دارد، لذا کلامش وحیانی و وحی میشود. این یک فرض نیست، بلکه رویدادهایی تحت همین عنوان در تاریخ مذاهب اسلامی رخ داده، و مذاهبی با همین ادعای کذب و افراطی از محدودة اسلام و دارالاسلام بیرون رفتهاند.
آری وحی، توصیف و تعریف دارد، اما تحلیل ناپذیر است. بنده سالها پیش مقالهای تحت همین عنوان تحلیلناپذیری وحی» نوشتهام که ابتدا در نشریة کیان و سپس در مجموعهای از مقالاتم که فرصت سبز حیات» نام دارد، تجدید چاپ شده است. مقالهای هم تحت عنوان بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن» که سالها پیش در شمارة پنجم نشریة قرآنی بینات» (1374) چاپ گردیده و البته به صورت نظریهای موقت عرضه شده و در آن صادقانه از قرآنپژوهان صاحبنظر درخواست کردهام که نقد و نظرهای خود را برای اصلاح و تصحیح آن نظریة موقت و حسّاس، دریغ نفرمایند. و به لطف خداوند چند تن از خوشفکرترین قرآنپژوهان معاصر از جمله استادان مصطفی حسینی طباطبایی، حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی ایازی، و هادی مؤذن جامی، نکات بسیار ارزندهای در نقد آن، در مقالههای خود عرضه داشتهاند که همه در شمارههای چهارگانة سال 1374 همان نشریه به چاپ رسیده است.
در پاسخ به نظرگاه و تفسیر طبیعتگرایانة وحی که استاد گرانمایه و دوست دانشورم جناب آقای دکتر عبدالکریم سروش در طی یک کتاب به نام بسط تجربه نبوی» و چند مقاله در نشریه آفتاب» ـ که مدتهاست منتشر نمیشود ـ و اخیراً در سایت / پایگاه اطلاعرسانی ایشان منتشر شده، دو مقاله نوشتهام. اولی پاسخهایی به قرآنستیزان» نام داشت و در رومه اطلاعات 28 بهمن 1386 و چند روز پیش از آن در سایت خبرگزاری فارس منتشر شد. دومی مقالة جامعتری است و قرار است در نیمة دوم خردادماه جاری (1387) در همان رومه در 2 یا 3 بخش منتشر گردد. مسائل و نکاتی که در این گفتگو فقط فهرستوار اشاره شد، در آن مقاله مبسوط و شاید به نحوی مقنع، بیان شده و از جمله به دو مسئله مهم یکی ایمان، یعنی ایمان به غیب» و دوم رفع تعارض احتمالی بین قرآن و علم» است که نزدیک به 10 مورد، یعنی بیش از آنچه آقای سروش در مقالههای خود آوردهاند، رفع شده است. از خوانندگان استدعا دارم به آن مقاله که تا زمان نشر این شماره معارف، در رومة اطلاعات چاپ میشود، مراجعه فرمایند. البته این چند مقالة قریبالموضوع را که همه به مسئلة مهم وحی» ربط دارد در کتاب قرآنپژوهی» که حکم جلد بعدی یا تکملة کتاب قرآنپژوهی» را دارد، انشاءالله انتشار خواهم داد و یا دقیقتر اینکه تجدید چاپ خواهم کرد. این مقالة اخیر/ دوم در پاسخ تفسیر دکتر سروش، نامش طبیعت الهی و الهیات طبیعی» نام دارد. امیدوارم خوانندگان قرآنپژوه شما که شیفتة معارف قرآنی و اسلامی هستند، بر طبق نشانیهایی که عرض شد، چاپ یا تجدید چاپ این مقاله(ها) را پی بگیرند.
با توجه به گسترش موج ورود متون و اندیشههای مغرب زمین به کشور، به نظر شما اولویت ترجمه با کتب کدام حوزة علمی ـ معرفتی است؟
اگر عنوان را اشتباه نکنم، یکی دو سال پیش، بوستان کتاب قم، کتابنامة کوچکی در معرفی کتابهای مهم غربی در زمینة مسائل و مباحث قرآنی که شایسته برای ترجمهاند، منتشر کرد. البته مسائل قرآنی، اهمیت اساسی و محوری دارد. سپس ترجمة کتابهای در حوزة فلسفة دین، یا دینپژوهی جدید غربی از جمله آثار پدیدارشناسان دین مانند رودلف اوتو که مفهوم امر قدسی» ترجمه شده است.
جناب استاد خرمشاهی! اساساً نهضت ترجمه در ایران معاصر چه دستاوردهای مثبت و منفیای دارد؟
بدون شک دستاوردهای مثبت آن بسی بیشتر است. اگر آثاری نامناسب، ترجمه شوند، موج پالاینده انتقادهای علمی و آکادمیک، آن را پس خواهد زد. ترجمه بهترین شکل انتقال فکر و فرهنگ است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ترجمة آثار ایرانی (فارسی یا گاه عربی) به زبانهای دیگر از جمله انگلیسی، ترکی و عربی روز، بسیار بالا گرفته است. امروزه در کشور ما، هر ساله بیش از بیست هزار کتاب از زبانهای خارجی (و عمدتاً انگلیسی) به فارسی ترجمه میشود. در این میان در حدود یک صدم این آمار تقریبی، آثاری است که به تاریخ اسلام یا سیرة نبوی یا فلسفه و کلام اسلامی و تعدادی نیز که در حدود 20 عنوان در سال هست، در باب قرآن کریم است.
میتوان گفت که در مقایسه با نسل ادبی/ فرهنگی پیشین، سطح و والای ترجمه، تنزل کرده است؛ زیرا هر کسی به خود اجازة ترجمة هر اثری را میدهد. گویی زبان دانستن که تازه معلوم نیست چه عمقی دارد، برای ترجمة اثر کفایت میکند. اما اگر از منظری بالاتر نگاه کنیم، علیالاصول اینهمه ترجمه که در صد سال اخیر از آثار غربی صورت گرفته، زبان و بیان ما را حتی برای بیان باریکترین مقاصد فلسفی و کلامی بالاتر برده است.
دربارة ترجمة قرآن کریم به فارسی یا زبانهای دیگر، بهترین پیشنهادم به خوانندگان گرامی معارف» این است که یک دوره از نشریة ارزشمند ترجمان وحی» را که در شهر مقدس قم منتشر میشود، تهیه فرمایند. این نشریه، در زمینه قرآنپژوهی و مباحث ترجمة قرآن، در جهان اسلام بینظیر است.
همانگونه که حضرتعالی مستحضرید، دو واحد از دروس عمومی دانشجویان، به تفسیر قرآن اختصاص دارد، به نظر شما با توجه به این فرصت محدود، چه مطالب و موضوعاتی در اولویت طرح قرار دارند؟
الف) تقویت کتابشناسی تفسیرها. مرادم این است که دانشجویان لازم است دست کم 20 تفسیر برتر و برجستهتر را، از تفسیر طبری» گرفته تا تفسیر المنیر» وهب زحیلی (که به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی، در چند سال پیش جایزه گرفت یا تقدیر شد) بشناسند. حتماً نرمافزار معرفی تفسیرها هم وجود دارد. برای تقویت خواندن متون قدیم و عربی تفسیرها. البته اگر سطح عربیدانی و عربیخوانی دانشجویان خوب باشد، پیشنهادم این است که استاد هر هفته یکی دو آیه برگزیده (و نسبتاً دشوار) را به دانشجویان به شکل تکلیف بدهد که با مراجعه به دست کم 10 تفسیر کهن، خلاصه و چکیده آراء آنان را نقل (و ترجمه) کنند. از آنجا که بنده سابقة آموزشی ندارم، لذا نمیتوانم پیشنهادهای بکر و بدیعی عرضه بدارم و با آنکه قصدم این بود که به سئوالات ارزشمند شما پاسخهای کوتاه عرضه بدارم، باز مانند بخش اول این گفتگو، پاسخها مفصل شد. مگر صاحبدلی روزی به رحمت / کند در حق درویشان دعایی
مقصود از افضلیت بنی اسرائیل در آیه «أَنِّی فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِین»
قرآن ,هم ,چاپ ,وحی ,قرآنی ,یک ,قرآن و ,است که ,که در ,از جمله ,در این ,دوستداران معارف قرآنی ,جناب استاد خرمشاهی
درباره این سایت